نازنین جونمنازنین جونم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

نازنین جونم

شکار لحظه ها

آخر هفته تصمیم گرفتیم بریم برای داداشات لباس بخریم تا به مرکز خرید رسیدیم تو رو کنارمون ندیدیم   اطرافمون رو  که دیدیم متوجه شدیم شما نازنین بلا شکار لحظه ها کردی و  نمیایی .   خلاصه با هزار درد سر آوردیدمت کنار و جدات کردیم....         ...
23 بهمن 1391

مدرسه

روز جمعه نوبت حمیدرضا بود که برای مراسم جشن مدرسه دعوت شده بود تا عکس بندازه .  نازنین رو بردیم مدرسه بچه ها و طبق معمول تا به حیاط مدرسه و پسر بچه های مدرسه که در حال بازی کردن بودند رسید غیر قابل کنترل شد و مثل اونها می خواست فوتبال بازی کنه و به همین علت برای عکس گرفتن همکاری نکرد و به سختی این عکسها رو گرفتیم... ماشاالله که با دو تا داداش بزرگ شدی و....  از وسط زمین بیرون نمی آیی!!!       ...
21 بهمن 1391

آرامش

آرامش یعنی نگاه به گذشته و شکرخدای مهربان و نگاه به آینده و اعتماد به خدای مهربان رسول اکرم (ص) فرمودند : حسرت بر امور گذشته وفکر در مورد امور آینده برکت ساعت فعلی عمر را ازبین می برد . ...
20 بهمن 1391

چه با شکوه

        روز تولد تو     ستاره ها دمیدند          پرستوهای عاشق به خونشون رسیدند        روز تولد تو بخت من از راه رسید        نیمه جونی جون گرفت تشنه به دریا رسید       تکرار حرفهای منی  مثل سرود زندگی       عشقت شده برای من  بود و نبود و زندگی ...
20 بهمن 1391

فدای قدمهای تولدت...

مهربان نازنینم: به روایتی ٢٧ ربیع الاول تولدت است. پروردگارم در یکی از بهترین ماه ها که میلادپیامبراعظم(ص)  و امام صادق(ع) می باشد و همچنین مناسبتهای شیرین دیگری که دراین ماه رویداده تورا  به من بخشیدو خوشحالم که خدا مرا لایق مادری تو دانست   و تو رو به من عطا کرد .   دخترم تو  مونس و مرهم و همرازمی ...  در کنار تو و با تو خوشبختم...                   وقتی تو رو دارم دلم گلستان است .           وقتی تورو دارم قلبم پرا...
19 بهمن 1391

روز کارنامه گرفتن داداش حامد

روز کارنامه گرفتن حامد نازنین زهرا همراه مامان بود . حامد توی حیاط  ورزش می کرد که تا نازنین رو دید بردش توی حیاط ... وای چه لذت بخشه یه دختر شیطون که عاشق بازی با داداشیا هست توی حیاط مدرسه پسرونه چه بکنه ... حامد نمی تونست نگهش داره ... ...
19 بهمن 1391